روژينروژين، تا این لحظه: 14 سال و 17 روز سن داره

روژین دختر کوچولوی مامان و بابا

بازم منو ببخش

سلام سلام عزیزم دلم ببخشید دیر میام مینویسم گرفتار نیستما همش پای این لب تاب هستم اما نمیدونم چرا اینجا نمیومدم حالا همه چیز رو برات تعریف میکنم کار هر روز من و شما تو این روزهای سرد پاییزی اینه که شال و کلاه کنیم شیرتو بردارم بریم توی پارک  دنبالت بدوم تا بعد از یکی دو ساعت شیرتون تموم شه و من از تو قوی تر و خوشحال تر بیام خونه وای وقتی شیر میخوری انگار انگار همه دنیا رو بهم دادن  از صبح که بیداری میشی میشینم به شمارش  پروتین خوردی ویتامین خوردی کربوهیدرات به بدنت رسیده وایییییییی کلسیم بدو بدو بپوشیم بریم پارک که ......بالا توضیحات کامل رو دادم حالا از فرهنگ لغتت بگم : با با جــــــــــون (همچین میکشی...
2 آذر 1391

دیدار دوستان گلم

سلا به گل دخترم دیروز با دو ستان دنیای مجازی قرار گذاشتیم بریم بیرون شما و بابایی توی حافظ واسه خودتون میچرخیدین منم با دوستام کافی شاپ ستاره فارس بودیم خیلی دخترای گلی هستن اکثرا نی نی داشتن اونایی که نداشتم داشتن اقدام میکردن خیلی شب خوبی بود و اینکه اکثرا بچه هاشون دختر بودن امیدوارم همبازی های خوبی برات باشن عزیزم الان شما خوابیدین بابایی داره کاراشو انجام میده منم این موقع طبق معمول حوصلم سررفته و منتظرم بابایی کارش تموم شه و یه فیلمی ببینیم البته داریم سریال ترکی حریم سلطان رو دنبال میکنیم چون بد موقع میزاره و معمولا اون ساعت ما خونه نیستیم ظبط میکنیم اخر شب با بابایی میبینیم دوست دارم عشقولممممممممم ...
13 مهر 1391

ما اومدیمممممممممممم

  سلام سلام سلام اول از همه معذرت بخاطر تاخیر زیادمون …. نمی دونم چرا این روزها حس و حال نوشتن نبود …. ولی اومدم تا با یه پست پر و پیمون جبران کنم… این دختر گل ما همچنان علاقمند به سی‌دی‌هاش هست ولی کارتون هایی که می بینه عوض نمیشه هنوز که هنوزه عمو پورنگ به قول خودت عمو میو ممد   **********************   مشکلات دیر خوابیدن ها همچنان به قوت خود باقی است . شب ساعت یک الی سه می خوابه تا لنگه ظهر !!! اون وقت ما بیچاره ها باید کله سحر پا شیم !!! کلمه ها رو بلدی بخونی مثلا (بابا-اب-مامان-مو)هر کجا اینارو ببینی شروع میکنی به خوشحالی یعنی من بلدم البته 4 روزه شروع کردیم به ک...
4 مهر 1391

روزت مبارککککککککک

امروز روز شماست پس مامان گوش به فرمان بود و هر کاری گفتی انجام داده حالا شب هم میخوایم با بابا بریم پارک هوراااااااااااااااااااا به قول خودت پارک بچه باجی عاشقتم عزیزم
28 شهريور 1391

بدون عنوان

سلام عزیزم  منو ببخش که نبودم  اخه اصلا وقت نمیکنم بیام اینجا سر بزنم مامان جون و عمه اعظم رفتن دبی واسه یک ماه واسه همین بابا جون تنهاست و ما باید پیششون باشیم خاله شیوا هم از هلند امده واسه دو هفته ایرانه خیلی دلم براش تنگ شده بود تا رسید با دایی امین رفتن شمال واسه گردش  مامانی هم الهی شکر حالش یکم بهتره اما هنوز خوب خوب نیستم روژین مهربونم اینکه میگم مهربون چون واقعا مهربونی هر چی داری با دیگرون نصف میکنی اب که میخوای بخوری اول تعارف میکنی واقعا مهربونی عشق مامان  
8 شهريور 1391

ماه رمضان و مریض شدن مامانی

  ساعت 4 صبح بود هر کاری میکردم نفس بکشم نمیتونستم انگاری یادم رفته بود بابا لباسشو پوشید و رفتیم بیمارستان دکی گفت باید از بدی ببینیم از چیه خلاصه تا صبح اینور و اونور شدم تا به زور خوابم برد تا اینکه ظهر دباره حالم بد شد دکی نگفت روزه نگیرم منم روزه گرفتم خلاصه بابایی کلی داد و بیداد و هوار که چرا روزه میگیری :( قرار شد صبح  زود بیدار شم برم  از بدم دو روز بعد جواب از گرفتم دکی جون گفت قندت پایینه روزه هم تعطیل منم با کلی التماس به بابایی قول دادم که حالم خوبه و میتونم روزه بگیرم خلاصه اینکه ما روزه گرفتیمو نزدیک افطار یهووووووووووووووووووووو پهن شدیم وسط پذیرایی بابایی هم ترسیده بود و با ارامش کامل م...
25 مرداد 1391

درد دلی با خدای سحرگاه

چند مدته که عادت کردی که رو پا بخوابی راستش بگم هفته که هفت روز داره منو شما 8روزش با کلی التماس و گریه وزاری که خسته ام . جون مامان بذار بخوابم. بسه دیگه . عمو پورنگ تموم میشه میگی مامان بعی بعی اون تموم میشه یکی دیگه وااااااااااای بسه دیگه عزیزکم بخواب. چیکار می کنی این همه انرژی ........... وقتی هم بلند میگم بخواب دیگه روژین میای پیشم میگی مریم مامان مریم سرتو کج میکنی کلی بوسم میکنی خیییییی .چه آهنگ دلنوازی داره لحنت. آدمو سست می کنی. دیگه عصبانیتم کمرنگ میشه. بخواب عزیزم. منم دوستت دارم. اما حالا وقت خوابه. دوباره لحنم تغییر میکنه: مامان بخواب دیگه. به جون خودم چشام دارن غیری بیری میرن. وااااااای ساعت شد 1. من ...
14 مرداد 1391