روژينروژين، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

روژین دختر کوچولوی مامان و بابا

بازم منو ببخش

1391/9/2 1:08
نویسنده : امیر و مریم
301 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام عزیزم دلم

ببخشید دیر میام مینویسم گرفتار نیستما همش پای این لب تاب هستم اما نمیدونم چرا اینجا نمیومدم

حالا همه چیز رو برات تعریف میکنم

کار هر روز من و شما تو این روزهای سرد پاییزی اینه که شال و کلاه کنیم شیرتو بردارم بریم توی پارک 

دنبالت بدوم تا بعد از یکی دو ساعت شیرتون تموم شه و من از تو قوی تر و خوشحال تر بیام خونه

وای وقتی شیر میخوری انگار انگار همه دنیا رو بهم دادن 

از صبح که بیداری میشی میشینم به شمارش 

پروتین خوردی

ویتامین خوردی

کربوهیدرات به بدنت رسیده

وایییییییی کلسیم بدو بدو بپوشیم بریم پارک که ......بالا توضیحات کامل رو دادم

حالا از فرهنگ لغتت بگم :

با با جــــــــــون (همچین میکشی که همه ضعف میکنن برات)

مامان نون (مامان جون)

چاک(لاک)

جکش(کفش)

بچه بووو (بچه برو)موقع پارک توی سرسره که بچه جلویی میگی

جاجیم( یاسمین)

دوسه(دوستمه)

تاب بچه (منظورت پارکه)

عمو

ابو(ابرو)

چش(چشم)

ممد عمو(عمو پورنگ)

ازو(ارزو)

دای( دایی)

بس(بستنی)

خلاصه خیلی از کلمه هایی خوشمزه و خوشکلی که همه براش ضعف میکنن

به منم که میگی مریمی (البته وقتی چیزی ازم میخوای و میخوای خودتو لوس کنی)

راستی دباره با بچه های دنیای مجازی بیرون رفتیم البته اینا فرق داشتم اینا هم دخترای خیلی خوب و خاکی بودن

دباره با هم این هفته قرار گذاشتیم بریم پارک

وای اهل خنده هستن و خوشگذرونی 

خیلی خوش میگذره باهاش

بعدش من و فرناز یکی از دوستای دیگه دخترش اندیا کوچولو رو که مثل ماه میمونه بردیم 

پارک ستاره فارس

بعدشم من سوار ماشین شدم که بیام خونه یه مرد بی فرهنگ ماشینو پشت سر ماشینم پارک کرده بود و منم 

1 ساعت و نیم وایساده بودم تا بیاد ماشینو در ببره خیلی اعصبانی بودمممممممممممممممم

اینم از من و شما و بابایی مهربون 

راستی داریم به هدف بزرگمون میرسیممممممممممممممممممممم

خدا ما رو خیلی دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهه
6 آذر 91 10:45
چشم عزيزم حتما ميذارم.اين خانوم كوچولوي بامزه رو هم از طرف من ببوس