نخوابیدن
دختر گلم دیشب تا ساعت 2 بیدار بودی و همش داشتی گریه میکردی که منو نخوابونین من هنوز بازی
میخوام
من و بابایی از خستگی کلافه شده بودیم اوردیمت توی پذیرایی تا شما بازی کنی
الهی قربونت بشم دوباره بردیمت واسه خواب ساعت 3 بود اما باز گریه هات شروع شد اینقدر گریه کردی
که هر چی خورده بودی اوردی بالا(استفراغ)
من خیلی ناراحت شدم چون سر شب بهت جیگر داده بودم و شما هم همشو خوردی از این ناراحت شدم
که اوردی بالا
خلاصه به هر بدبختی بود خوابیدی
منم تا صبح خوابم نبرد اخه شکمت خالی بود و منم غصه میخوردم که شما با شکم خالی خوابیدی
الهی بمیرم
اینم از خوابوندن شما فسقلی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی