اصفهان
یه مسافرت چند روزه به اصفهان داشتیم
اخه خاله مژده دوست مامانی خیلی اصرار میکرد که بریم اصفهان خونشون
عمو امیر هم کلی اصرا و زنگ واز اونجایی که ما هم خسته بودیم و احتیاج به روحیه داشتیم و راه هم نزدیک بلوذ
5 شنبه شب رسیدیم اصفهان دو شنبه بر گشتیم شیراز
خیلی خوش گذشت خیلی خیلی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی