روژينروژين، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

روژین دختر کوچولوی مامان و بابا

من برگشتم

1390/8/27 16:53
نویسنده : امیر و مریم
300 بازدید
اشتراک گذاری

برگشتم با یه عالمه تاخیر

میدونم خیلی دیر کردم. کلی روزای باتو نوشتنو از دست دادم, اما اومدم

 

توی این مدت که سه روزشو اصفهان پیش خاله مژده بودیم

دو تا عید داشتیم که خیلی بهمون خوش گذشت

مامانی در حال درس خوندن واسه ارشد

البته ناگفته نماند هوا خیلی سرد شده مثل قبل نمیتونیم بریم بیرون بیشتر یا مهمونی هستیم یا مهمونی میدیم

از همه مهمتر چندروزیه گوش شیطون کر , با هم صبحانه و ناهار میخوریم.

بابایی یه روش جدید اختراع کرده. بشقاب غذاتو که جلوت میذارم. بابایی می گه دختری نخوره ها. نخوره ها

مال منه.

شمام زودی یه قاشق میذاری دهنتو به بابایی نیگا میکنی تا دوباره افعال معکوس تکرار بشه.

گل من یخ زدم . این اتاق خیلی سرده. رفتم تا بعد

مراقب همه لحظه هات باش عزیزم.

دوستون دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نفس
7 آذر 90 8:16
حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند
مامان نفس
11 آذر 90 13:11
مامان مهربون بیا عکسای گل دختر رو بذار ما ببینیم کیف کنییییییییییییییم